جی دی باک در کتاب «فراماسونری اسرارآمیز» تصریح میکنند: «تنها خدایی که فراماسونری قبول دارد انسان است... بنابراین انسان تنها خدای موجود است.» (همان) در همین راستا مجله ماسون ترک طی تحلیلی، فراماسونری را یک دین اومانیست معرفی کرده مینویسد: در واقع فراماسونری یک نوع مذهب بلکه یک دین اومانیست است و دین جعلی به ستایش انسان سفارش میکند نه خدا.
«ما همیشه اذعان میکنیم که بالاترین کمال مطلوب فراماسونری در عقاید اومانیزم قرار دارد. ( همان، به نقل از مجله ماسون ترک) تفکر انسان محور و اومانیستی در فراماسونری به حدی پر رنگ است که آنها به جای عشق به خدا و کار برای او، عشق به انسان را ترویج میکنند. یحیی هارون در این باره مینویسد « ماسونها اعتقاد دارند همه کارها باید فقط به خاطر انسانیت انجام گیرد نه رضای خدا. "او سپس با نقل مطلبی از کتاب لژ ترکیه مینویسد: «اساس اخلاق ماسونی عشق به انسانیت است و خوب بودن به خاطر خواستهای در آینده، منفعت، پاداش و بهشت، از روی ترس از دیگری، عرف دینی یا سیاسی، نیروهای ناشناخته ماوراء طبیعی... را کاملا مردود میداند. تنها از خوب بودن به خاطر عشق به خانواده، کشور، انسانها و انسانیت حمایت و تمجید میکند. این یکی از مهمترین اهداف تکامل فراماسونری است. عشق به مردم و خوب بودن بدون انتظار پاداش، رسیدن به این سطح، تحول عظیمی است. "(همان، ص 73) یحیی هارون در کتاب خود هدف نهایی ماسونها را تخریب دین و نابودی آن ذکر میکند و اظهار میدارد: "هدف نهایی ماسونری این است که میخواهند دین را بهطور کامل تخریب کرده، جهانی اومانیست براساس تقدس انسانیت ایجاد کنند.
...اصلیترین گزاره «فرقه مشائیه» یعنی شعار «خدا شدن انسان» (اومانیسم اسلامی) که هر از گاهی با عبارات «سلام بر انسان» و... در هم میآمیزد، ترجمه دست چندم و کپیبرداری کهنهای از تئوری «اسلام آمریکایی» برای «تجزیه دین» است. شعارهای تبلیغاتی این فرقه نه تنها یادآور نقطه آغازین فلسفه اومانیستی و مشرب لیبرال سرمایهداری در غرب، بلکه تداعیگر یک گفتمان ناقصالخلقه ماسونی است. کسی که حامی بازگشت «سیدحسین نصر» (رییس دفتر سابق فرح پهلوی و عضو فعلی بنیاد اشرف پهلوی) به ایران است، «اسفندیار رحیممشایی» بود .
البته این روزها شواهدی به چشم میخورد که نشان میدهد جریان انحرافی هم به خوبی فهمیده است که مردم به این راحتیها از رئیسجمهور محبوب خود دست نمیکشند و اجازهی مصادرهی او را نمیدهند. جریان انحرافی میداند که در اوّلین فرصتی که توده و بدنهی مردم (یعنی همانهایی که احمدینژاد از جنس آنان است) با رئیسجمهور مواجه شوند، حرف دل خود را با او در میان خواهند گذاشت و با تلنگری دلسوزانه او را متوجه اشتباه خود خواهند کرد. لذا این جریان سعی میکند حتّیالمقدور بهگونهای برنامهریزی کند که تا زمانی که آبها از آسیاب نیفتاده، رئیسجمهور با تودهی ملّت و متن امّت مواجه نشود. بر همین مبناست که سفر استانی رئیسجمهور به قم را به تعویق میاندازند و در نهایت هم به سفری یکروزه برای افتتاح چند طرح عمرانی آنهم بدون حضور متن مردم تقلیل میدهند و باز زمزمههایی را مبنی بر لغو سخنرانی رئیسجمهور در مراسم ملّی و دینی 14 خرداد مطرح میکنند. چون آنها میدانند که 14 خرداد یعنی حضور عصارهی ملّت در صحنهی سیاستورزی دینمدارانه. اما به کوری چشم دشمن، ملّت بیدار است و مردم به خوبی با وظایف خود آشنایند. همان مردمی که 14 خرداد سال گذشته از روی دلسوزی و خیرخواهی به جناب آقاسیدحسن خمینی تذکر دادند که «وصیّت حاج احمد/پیروی از ولایت»، اینبار آمادهاند تا در اوّلین مواجههی حضوری با رئیسجمهور (چه در 14 خرداد و چه هر زمان دیگر) به پارهی تنشان و رئیسجمهور محبوبشان دلسوزانه تذکر دهند که مبادا با توطئهی دشمنان، دستانت را از دست مجروح علمدار نهضتِ بهسوی ظهور جدا کنی؛ که این دست در دستِ ولیّ خداست و دست او نیز در دست خداست و «ید الله فوق أیدیهم». البته هوشمندی ملّت اقتضا میکند که این تذکر، توأم با اخلاق اسلامی و رعایت ادب و احترام نسبت به مقام ریاستجمهور باشد تا ناخواسته زمینهی سوء استفادهی جریان انحرافی و گرگهای کمینکردهی خارجی را فراهم نکند و در عین حال، برای رئیسجمهور غفلتشکن و الهامبخش باشد. و صد البته، این هنر انقلاب و اسلام و هنر ولایتفقیه است که نسلهایی را تربیت میکند که چنین بیدار و حماسهآفرینند. همینطور که عنوان شدبهترین کار در مقابل این جریان انحرافی اعتراض مردمی است و ما نباید ساکت بشینیم و در این پست پیشنهاد میکنم به سایت آقای جوانفکر که از مریدان آقای مشایی هستند با عنوان یادداشت های علی اکبر جوانفکر http://javanfekr.ir بروید و با دلایل منطقی و بدون توهین اعتراض های خوب بیان نمیایید
نوشته شده توسط :::نظرات دیگران [ نظر]